موبایل شاپینگ
فروشگاه اتختصاصی موبایل

دانلود آهنگ جدید بهنام علمشاهی با نام بیا برگرد

 

 

دانلود آهنگ از سرور اول با کیفیت 128

دانلود آهنگ از سرور دوم با کیفیت 128

حجم : ۲٫۸ مگابایت



دانلود آهنگ رضا صادقی به نام حس خوب

 

 

دانلود آهنگ از سرور اول با کیفیت 320                   دانلود آهنگ از سرور اول با کیفیت 128

 دانلود آهنگ از سرور دوم با کیفیت 320                  دانلود آهنگ از سرور دوم با کیفیت 128



دانلود آهنگ چه احساس قشنگی اندی

 

 

دانلود از سرور اول با کیفیت 320                  دانلود از سرور اول با کیفیت 128

 دانلود از سرور دوم با کیفیت 320                  دانلود از سرور دوم با کیفیت 128



 

دانلود از سرور اول کیفیت 320                دانلود از سرور اول کیفیت 128

 دانلود از سرور دوم کیفیت 320                دانلود از سرور دوم کیفیت 128



دانلود آهنگ کجایی احسان خواجه امیری

 

 

دانلود آهنگ از سرور اول با کیفیت 320                دانلود آهنگ از سرور اول با کیفیت 128

دانلود آهنگ از سرور دوم با کیفیت 320                دانلود آهنگ از سرور دوم با کیفیت 128



2 مهر 1391برچسب:,

خاتمیسید کمال‌الدین سجادی عضو شورای مرکزی جبهه پیروان خط امام و رهبری در گفت‌و‌گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، با بیان اینکه برخی اصلاح‌طلبان مشهور به سران فتنه‌ حق بازگشت به عرصه سیاسی کشور را ندارند اظهار داشت: آنها در سال 88 حق مردم و نظام را ضایع کردند و در واقع برانداز هستند.

سجادی با بیان اینکه برخی از اصلاح‌طلبان مدعی‌اند با فتنه‌گران نیستند، ادامه داد: اصلاح‌طلبان و خاتمی برای اینکه به نظام بازگردند باید توبه کنند و در چارچوب نظام قرار گیرند تا شاید مردم در موضع خود تجدیدنظر کنند.

دبیرکل جامعه اسلامی کارمندان با تاکید بر اینکه اصلاح‌طلبان تشنه قدرت هستند‌، گفت:‌ در حال حاضر برخی از آنها طلبکار نظام شده‌اند و می‌خواهند خود را تحمیل کنند در حالی که آنها کارنامه سفیدی ندارند.

وی با اشاره به بی‌اعتنایی مردم به اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس نهم ادامه داد: صحبت از آرزو نیز نوعی ابراز وجود است اما اصلاح‌طلبان باید بدانند مردم و نظام با کسانی که با

www.kamiyab.ir

بیگانگان همراه شدند، شوخی ندارند.

 

سجادی با اشاره به استفاده اصلاح‌طلبان از روش‌های ماکیاولیستی افزود: مردم آزموده را دوباره آزمایش نمی‌کنند لذا آنها باید اعتقاد خود را به اصل نظام ثابت کنند و صرف ادعا کافی نیست.

 



هر بار که اول مهر می‌شود، یاد اول مهری می‌افتم که بچه مدرسه‌ای‌های خوزستان می‌خواستند راهی مدرسه شوند؛ اما نشدند!

چه آن زمانی که خود دانش‌آموز بودیم و چه سال‌های بعد، هر وقت مهر می‌آمد و شور حال خاصی داشت، یاد شور و حال بچه‌هایی می‌افتم که خود را برای یک سال تحصیلی آماده کرده بودند و به یکباره هواپیماهای عراقی را بالای سرشان دیدند، بچه‌هایی که در ماه مهر کسی برایشان «همشاگردی سلام» نخواند؛ بچه‌هایی که کسی با گل راهی دبستانشان نکرد و جلوی در مدرسه ازشان عکس یادگاری نگرفت؛ عکس هم اگر بود، عکسی بود با تفنگ‌هایی که از قدشان بلندتر بود؛ بچه‌هایی که روز اول مهر، زوزه گلوله را به جای سرود «بوی ماه مهر» در گوش داشتند؛ بچه‌هایی که دیگر خواب نداشتند، خوراک نداشتند، دفتر و کتاب نداشتند، پدر و مادر نداشتند؛ بچه‌هایی که دیگر نبودند؛ بچه‌های که یک شبه بزرگ شدند.

خیلی‌هاشان شاید نخستین بار بود که به مدرسه می‌رفتند و تا از خواب بیدار شدند، دیدند خودشان هستند و یک خانه دود گرفته، در و دیوار فرو ریخته و مرزی که باید از آن دفاع کنند، خاکی که باید پاس بدارندش، خانه‌ای، مزرعه‌ای، باغچه‌ای، گاومیشی، شطی که باید برایش جان بدهند. پدری، برادری، عزیزی که باید به خاک بسپارندش، آنقدر سریع که حتی مجال سوگواری و آنقدر ناگهانی که فرصت تصمیم گیری هم نداشتند.

امیر حسین را من می‌شناسم؛ دزفولی بود و پی کاری با مادرش به تهران آمده بود. قطاری که او را به دزفول بازگرداند، یکراست بردش سر قبر پدرش. هر بار که این خاطره را تعریف می‌کند، مو بر اندامم سیخ می‌شود. از ایستگاه روی دست خاله‌ها و عمه‌هایش رفت تا گذاشتندش روی قبری که پدرش را تازه در آن خاک کرده بودند.

او هم اکنون عکاس قابلی است؛ یکی از کسانی است که مهر 59 برایش به اندازه همه عمر ما گذشت. همیشه به من می‌گوید، در بیست و چند سالگی دچار بحران میانسالی شده است. همه ما در کنارمان یکی مثل امیر حسین را داریم؛ یکی از آن بچه‌هایی که مهر 59 خوزستان، زندگی‌شان را تغییر داد. آدم‌هایی که اکنون به مانند ما از دلار و سکه و گرانی و هزار و یک چیز دیگر می‌نالند. آدم‌هایی که مثل ما در روزمرگی‌ها گم می‌شوند. آدم‌هایی که مثل ما غم دارند. آدم‌هایی که هیچ گاه خودشان نشدند!

جنگ زشت‌ترین چیزی است که تا کنون درباره‌اش خوانده‌ام و دیده‌ام. سنم به جنگ قد نمی‌دهد و از این بابت خوشحالم؛ اما همیشه رخدادهایی هست که من را یاد آدم‌هایی می‌اندازد که داشتند زندگی‌شان را می‌کردند و به یکباره همه چیز تغییر کرد. آدم‌هایی که تا دیروز، گاومیش‌هایشان را به شط می‌بردند و فردایش بین جنازه‌های جزغاله شده آدم‌ها و گاومیش‌ها، جانبازی کردند تا ذره‌ای از خاک خانه و کاشانه خود را با بیگانه‌ای سهیم نشوند.

اول مهر امسال، وقتی لای کیف‌های باربی‌نشان و تی‌شرت‌های اسپایدرمنی که بچه‌های عزیزتان را به مدرسه می‌برید، در خلال این که بهای دلار را لحظه به لحظه چک می‌کنید، وقتی با لبخند با معلم کودکتان عکس یادگاری می‌گیرید، یادی کنید از همه کودکانی که اول مهر 59 به خون نشستند و حتی مادری نبود که برایشان زاری کند.

به احترامشان می‌ایستیم و بر آنان درود می‌فرستیم؛ همه کسانی که جان باختند و همه آنهایی که در میان ما هستند و ما نمی‌دانیم.





 
 
امار و ارقام
ورود به سایت
آخرین مطالب
    بازدید امروز : 23
    بازدید دیروز : 12
    بازدید هفته : 43
    بازدید ماه : 53
    بازدید کل : 63605
    تعداد مطالب : 148
    تعداد نظرات : 0
    تعداد آنلاین : 1